سحر نزدیک است

ظهور عشق

سحر نزدیک است

ظهور عشق

تو را غایب نامیده اند، چون «ظاهر» نیستی، نه اینکه «حاضر» نباشی.«غیبت» به معنای «حاضرنبودن»، تهمت ناروائی است که به تو زده اند و آنان که بر این پندارند، فرق میان «ظهور» و «حضور» را نمی دانند، آمدنت که در انتظار آنیم به معنای «ظهور» است، نه «حضور» و دلشدگانت که هر صبح و شام تو را می خوانند، ظهورت را از خدا می طلبند نه حضورت را. وقتی ظاهر می شوی، همه انگشت حیرت به دندان می گزند با تعجب می گویند که تو را پیش از این هم دیده اند. و راست می گویند، چرا که تو در میان مائی، زیرا امام مائی. جمعه که از راه می رسد، صاحبدلان «دل» از دست می دهند و قرار از کف می نهند و قافله دل های بی قرار روی به قبله می کنند و آمدنت را به انتظار می نشینند...و اینک ای قبله هر قافله و ای «شبروان را مشعله»، در آستانه آدینه ای دیگر با دلدادگان دیگری از خیل منتظرانت سرود انتظار را زمزمه می کنیم.



گر نیایی...


«گر نیایی فقیر می میرم»


مثل دنیا حقیر می میرم


چون کبوتر که در قفس حبس است


تک و تنها اسیر می میرم


ای شکوه ترنم باران


در فراقت کویر می میرم


توی شهر دلم زمین لرزه است


زیر آوار پیر می میرم


بی تو زجرآور است جان کندن!


وای بر من؛ چه دیر می میرم!


تو بیا، می خورم قسم به خدا


چون بگویی بمیر، می میرم


«مهدیا» ای تمام هستی من


گر نیایی فقیر می میرم


فاطمه معین زاده - اهواز

نظرات 1 + ارسال نظر
حسین پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:26 ق.ظ http://almahdi.blogsky.com

سلام
من هم فوق العاده خوشحالم که تو این شرایط که انواع و اقصام وب ها و سایت های .......... وجود دارد شما به فکر مهدی فاطمه هستید. راستی این شعرتونم کپی کردم امید وارو مشکلی نباشه. وبتونم لینک میکنم. التماس دعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد